●
من فكر مي كنم كه مقصر زمانه نيست
وقتي عكس يك شاعر ، اونهم به خاطر شركت در يك جشنواره ادبي توي روزنامه « خبر ورزشي » چاپ ميشه ؛ وقتي كسي كه در بند لباس نيست مجبور ميشه كت و شلوار بپوشه ؛ وقتي براي اهداي يك جايزه باد آورده هزار و يك شرط و شروط واسه آدم ميذارن و وقتي ميشي ابزار تبليغات يك آژانس هواپيمايي . . . . ديگه از خودت خسته ميشي !
اما من جنگيدم و جنگيدم . اونقدر كه نذاشتم اين پوئن نه چندان كم ارزش از دست بره… تازه ازشون قول گرفتم كه اين آخرين جايزه نباشه و باز هم از اين كارها بكنند.
خلاصه اينكه به احتمال زياد، بي حرف پيش ، اگه خدا بخواد و ديگه كسي سنگ اندازي نكنه من رفتني شدم !
حالا مَرده و قولش، سور من محفوظه .
راستش نميدونم ميدونين يا نه !؟ « بابا حاجي» دو سه ماهه كه بسته شده !!!! البته خودشون يه جاي خوب رو به من معرفي كردند و من منتظرم تا امتحاناي بچه ها تموم بشه و احتمالاً بعد از چهاردهم ، پونزدهم تير، به قولم عمل كنم… خودمونيم اين وبلاگ ننه مرده اين هفته ها كه بوي شام ميداد چه پر بيننده شده بود !!! ( به كسي بر نخوره شوخي كردم به خدا !!)
همينجا از تك تك دوستاني كه منو مورد لطف بيش از حدشون قرار دادن تشكر مي كنم و اميد وارم به زودي از خجالتشون در بيام.
تا ديروز درگير امتحانا بودم . بالاخره ( خوب يا بد ) كلكشون كنده شد. گفتم موقعش شده كه به روز كنم.
و اما توي كاغذام يه غزل از يك دوست عزيز پيدا كردم. اين غزل سال 81 به نظر من يك كار فوق العاده و يك شروع بي نظير بود. زيبايي اين غزل صد چندان ميشه وقتي با لهجه قشنگ بوشهري و با سبك خاص « حسن فرهادي » خونده بشه . اميد وارم اين دوست خوب كه الآن دو ساله ازش بيخبرم هر جا كه هست، موفق و پويا باشه.
سنت شكست ، اين غزلم عاشقانه نيست
حالا هواي هيچ كسي توي خانه نيست
راحت كنار دست خودم چرت ميزنم
اين روزها كه حال و هوا شاعرانه نيست
ور مي روم به راديوي كوچك دو موج
غير از تويي الهه ي نازم ترانه نيست
پا مي شوم و توي زمان راه مي روم
من فكر مي كنم كه مقصر زمانه نيست
مي ايستم كنار خودم چند سال پيش
ديگر از آن گذشته زيبا نشانه نيست
ديگر از آن گذشته كه سنت نمي شكست . . .
سنت شكست ، اين غزلم عاشقانه نيست
حسن فرهادي – بندر گناوه
اينجا نظر بدين ردپاي دوست
□ نوشته شده در ساعت 10:54 AM توسط <رضا سیرجانی>